بهونه

بهونه ای از همه چیز...

بهونه

بهونه ای از همه چیز...

و کسی می‌گوید

و کسی می‌گوید سر خود بالا کن/ به بلندا بنگر/ به بلندای عظیم به افق‌های پر از نور امید/ و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت خانه‌ی دوست کجاست/ خانه‌ی دوست در آن عرش خداست/ خانه‌ی دوست در آن قلب پر از نور خداست و فقط دوست خداست
نظرات 4 + ارسال نظر
مجید شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ب.ظ

ذوست داشتن را از خورشید بیاموز که میتابد بدون اینکه بخواهد بداند که بر چه کسی میتابد .

زهره یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:52 ق.ظ http://www.zt1.blogfa.com

سلام...
بسیار زیبا و دلنشین بود...
...و فقط دوست خداست...
پیروز و سربلند باشید...
تا درودی دیگر بدرود.

ممنون که اومدی

بزرگ مرد کوچک یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ب.ظ

هنگامی که سختی ها پی در پی تمام تلاشهایت را در هم می شکنند ،

گویی هرگز فردایی از راه نخواهد رسید .

اما امید آن است که فدایی بهتر از راه برسد.

در ژرفای وجودت نیرویی نهفته است تا تو را در

تحمل تمام رنج های امروزت یاری رساند .







اکنون زندگی کمی تیره و تار می نماید

اما دیری نمیگذرد که همه چیز بهتر خواهد شد .

فراموش مکن :

تا بارن نباشد ، رنگین کمان نیست .

تا تلخی نباشد ، شیرینی نیست .

و گاه همین دشواریهاست ،

که از ما انسانی نیرومندتر و شایسته تر میسازد .

خواهی دید ...

آری خورشید بار دیگر درخشیدن آغاز می کند .


ای کاش میشد مثل آسمون بود بباری و بعد انگار نه انگار بارشی بوده

خوده خودم یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.khodamokhodam.blogsky.com

آخی!
من اینو انقد دوس دارم...

راستی بریم انقلاب؟!

هر وقت میخوای بریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد